محاکا

کی شعر تر انگیزد، خاطر که حزین باشد؟!

محاکا

کی شعر تر انگیزد، خاطر که حزین باشد؟!

به بهانه کوچ از بلاگفا

کلن خوش ندارم از اینکه جور پلاس و کاسه کوزه ام را بردارم و جای دیگری بروم، اما خب با این بلایی که بلاگفا بر سرمان آورد و اب زیر بساطمان ریخت شاید خیلی از مستاجران بلاگفا تصمیم به کوچ از آن خانه گرفتند.

من نیز که ... "دلم از مهمان نوازیِ بلاگفا بگرفت  .......  رخت بربستم و به بلاگ اسکای آمدم"

محیط اینجا را زیاد دوست ندارم! البته فعلن؛ چون از خاصیت های بارزم این است که، مانند خاکشیر که به هر مزاجی می سازد؛ به هر محیطی و با هر شرایطی وفق پیدا می کنم. اگر نگویم عادت می کنم!!

زیاد حال و حوصله نوشتن ندارم، یعنی هیچ وقت نداشته ام (به غیر از روزهایی که برای کنکور درس می خواندم و طبع شعریم گل می کرد و عوض درس خواندن مرا به شعر گفتن وا می داشت!) با این حال فکر می کنم آدمی گاهی نیاز به نوشتن دارد. گاهی درد دل؛ گاهی شور و هیجان؛ گاهی برای یادگاری و گاهی برای خالی کردن خود بر این صفحات و ...

از این رو دوست داشتم اینجا همچنان سر پا بماند ولو کج و معوج...!